شبکه یک - 21 مرداد 1401

"شخصی سازی" عاشورا و "تکلیف گریزی"(حذف "امامت"حسین ع، توطئه "مقدس مآبی سکولار")

نشست("غدیر، عاشورا، مهدی"؛ در دو سبک تشیع) _ دانشگاه فردوسی مشهد_ ۱۳۹۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سیدالشهداء(ع) بخاطر نهی از منکر به قتلگاه می‌رود شما هم مدام حسین حسین می‌گویید به هیچ قتلگاهی نزدیک نمی‌شوید. می‌گویید ما همان یزید را اگر گیر بیاوریم پوستش را می‌کَنیم آن هم چون می‌دانید نه شما آن را گیر می‌آورید نه او شما را. و الا اگر او الآن می‌آمد باز شما درمی‌رفتید. یک وقت سؤال کردید که چگونه است که ده‌ها هزار و صدها هزار محبّ اهل بیت(ع) و شیعه و هزاران هزار بیعت کننده در کوفه همه این‌ها فرار می‌کنند؟ و هفتاد و چند نفر می‌مانند؟ هیچ فکر کردید چرا؟ همه آن چند ده هزار نفر اهل عزاداری و زیارت بودند محبّ اهل بیت(ع) بودند منتهی زیارت و عزاداری و محبّت تا وقتی که هزینه نداشته باشد به وقت هزینه که رسید 72 نفر شدند همه به چاک زدند. همین مذهبی‌ها و همین شیعیان قالتاق همه به چاک زدند! کجا؟ برویم آقا کار مستحبی داریم مانده برویم مستحبات انجام بدهیم! این‌طور وقت‌ها مناسک، عبادات، مستحبات درجه 2 و 3، همه این‌ها گل می‌کند یک فهرستی از مستحبّات پیدا می‌شود تا به این واجبت عمل نکنی و سیدالشهداء(ع) را تنها بگذاری بعد که تمام شد باز همین‌ها شروع می‌کنند گریه می‌کنند توی سرشان می‌زنند، مردم کوفه همین کار را کردند اولین افشاگری علیه شیعه‌نمای قالتاق همان چیزی که ما امروز به آن شیعه انگلیسی و متحجر می‌گوییم اولین افشاگری را علیه این‌ها حضرت زینب(س) در کوفه کرد. وقتی آمد دید مردم کوفه اول دعوت می‌کنند بعد توی جبهه و در نبرد خیانت می‌کنند بعد که اسرا و سر شهدا را می‌آورند باز همین‌ها گریه می‌کنند. مردم کوفه عزاداری کردند جلوی کاروان و سر راه کاروان اهل بیت(ع) گریه می‌کردند! حضرت زینب(س) چه جواب داد؟ گفت گریه کنید که هرگز چشمان شما خشک مباد! این‌ها هم گریه می‌کردند داشتند عزاداری می‌کردند حضرت زینب(س) گفت تا ابد بگریید، خشک مباد این چشمان شما که چطوری این کار را با ما کردید؟ شما گفتید که ما می‌خواهیم نهی از منکر و مبارزه کنیم و اقامه قسط و عدالت کنیم رهبر نداریم، نامه نوشتید ما از مدینه حرکت کردیم آمدیم به شما لبیک گفتیم، تا رسیدیم به خطر که شما سر دوراهی ماندید که باید بین جان و مال و آبرو و دین‌تان و عدالت یکی را انتخاب کنید همه‌تان فرار کردید توجیه کردید. تنها گذاشتید بعضی‌هایتان آمدید در جبهه مقابل با ما جنگیدید، ما را کشتید، گوشت ما را به دندان جویدید بعد که تمام شده، باز حالا همه‌تان دوباره دارید عزاداری می‌کنید گریه می‌کنید؟ اولین کسی که در دهان این‌ها زد حضرت زینب(س) بود گفت گریه کنید تا ابد چشم‌تان خشک مباد. شما دین‌تان ابزار کاسبی‌تان است. شما سر سفره مذهب و اهل بیت و روضه و عزاداری و زیارت می‌نشینید تا وقتی که برایتان نان دارد این یکی از مشاغل‌تان است یکی از مناسک‌تان در کنار زندگی‌تان است، حاشیه‌ای است بر متن زندگی اهل دنیای‌تان. از این‌طور مناسک همه مذاهب دارند شما خیال می‌کنید فقط مسلمان‌ها دارند؟ همه این‌طور مناسک را دارند بت‌پرست‌هایش هم دارند. الآن شما بروید معابد و بتخانه‌های هند ببینید زیارت می‌آیند، گریه می‌کنند، نذر می‌کنند! مسیحیان متدین، یهودیان متدین، منتهی عبادت و زیارتی که جوهر توحید در آن نیست تبدیل به ابزار کاسبی می‌شود یعنی در این منطق، دین؛ حاشیه و دکور صحنه است! دین، لُبّ زندگی، مرکز و هویت سبک زندگی نیست. هرجا صحبت از تصمیم‌های مهم در باب قدرت، ثروت، منزلت، معرفت و آبرو می‌رسد مذهب این‌ها با این‌ها کاری ندارد می‌گویند احکام دین کلاً تعطیل است تا عصر غیبت تا خودِ آقا بیاید! یعنی اسلام یک اولی داشته زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)و یک آخری هم دارد زمان امام عصر(عج)، حالا این وسط چند هزار سال می‌خواهد طول بکشد بکشد، مذهب چیزی نیست جز عزاداری و زیارت و توسل و شفاعت، مذهب هیچی دیگر نیست اولش این‌هاست و آخرش هم همین است. می‌پرسید این مذهبی که ما سنگش را به سینه می‌زنیم این پیامبری که خدا فرستاد، این اهل بیتی که بخاطر حرف‌هایشان همه مسموم و مقتول شدند اگر اینها فقط یک گوشه‌ای می‌نشستند فقط احکام عبادی و شخصی گفته بودند یا فقط موعظه اخلاقی کلی کرده بودند چرا کشته بشوند؟ چرا فرمود: «ما مِنا الّا مسموم أو مقتول» یکی از ما از زیر تیغ این‌ها سالم بیرون نرفته و نخواهد رفت. همه را ما کشتند و خواهند کشت. یا علنی با شمشیر یا پنهانی با توطئه و ترور مخفی با سمّ و زهر. سؤال این است که این اهل بیتی که جنابعالی دوست‌شان دارید چطوری شده که همه‌شان کشته شدند؟ چه مذهبی بوده که همه این‌ها را به کشتن داده؟ این چه مذهبی بوده که غیر سیاسی بوده ولی از علی اصغر شش ماهه تا حبیب‌بن‌مظاهر 90 ساله همه باید در راه آن کشته بشوند؟ مگر مذهب غیر سیاسی کشته می‌خواهد؟ مذهب غیر سیاسی که کاری به ثروت و قدرت و حکومت و عدالت ندارد مزاحم صاحبان قدرت و ثروت نیست احتیاجی به کشتن ندارد چرا او را بکشند؟ دوتا امام زمان داریم مواظب باشید آن یکی را به جای این یکی خلاصه به شما معرفی نکنند! دوتا مهدویت داریم مهدویت قلّابی و مهدویت فرار از تکلیف است. توجیه‌گر زندگی انگلی. ما مسئولیتی نداریم، نه عقل، نه شرع، نه تکلیف، نه وظیفه، نه کار، نه تلاش، نه نظم، هیچی. آقا می‌آیند همه کارها را درست می‌کند. چه زمانی چنین وعده‌ای به شما دادند؟ اگر قرار بود آقا به کمک تنبل بی‌عرضه بیاید خب اصلاً ایشان منتظر چیست؟ اصلاً جهان منتظر چیست؟ همیشه که در طول تاریخ این اتفاقات افتاده است چرا ایشان تا الآن ظهور نکرده؟ می‌گوییم باذن الله. اذن‌الله یک ملاک و حکمتی دارد. چرا هنوز خداوند صلاح ندیده و نمی‌داند که ایشان ظهور کند؟ برای این که اگر الآن بیاید تا حالا می‌آمد همان کاری را با او می‌کردید که با پیامبران و ائمه قبلی کرده بودید. همان کاری که بشر با علی و حسن و حسین کرد همان کار را با ایشان انجام می‌داد. پس یک وقتی باید بیاید که این بار وقتی وارد می‌شود رهبر الهی و توحید و عدالت وارد می‌شود بشریت به احترام او بلند شود. خود متدینین اول به جنگ او نروند! علی‌بن‌ابیطالب(ع) را چه کسی زد؟ کفار او را کشتند؟ یا همین خرمقدس‌ها؟ علی‌بن‌ابیطالب(ع) به شمشیر کافر و مشرک کشته نشده، به شمشیر ملحد کشته نشده، به شمشیر خر مقدس کشته شد. کسی که رفت در مسجدالحرام با خدا پیمان بست برای نجات مذهب و دین باید علی را زد. چه زمانی؟ شب قدر، شب قدر می‌زنند که مستقیم جاهای بالا بالای بهشت بروند وقتی هم که شمشیر را زد شعارش یک شعار قرآنی بود «لاحکم الا لله» این شعار خوارج بود. خوارج را بخواهید بشناسید تیپ رفتارشان همین تیپ داعشی‌ها را ببینید. تازه این داعشی‌ها نسبت به خوارج سوسول هستند چون خوارج پیشانی‌هایشان از بس نماز می‌خواندند زخم بود اکثرشان حافظ قرآن بودند زاهد بودند، شکمو نبودند. ترسو نبودند. متهوّر و بی‌کله بودند. همه این خوارج خودشان سربازان علی(ع) بودند علیه امیرالمؤمنین(ع) شک کردند گفتند تو خودت هم مشکل داری به تکلیف الهی چرا عمل نمی‌کنی؟ از سپاه علی انشعاب کردند علیه علی(ع) جنگیدند. این داعشی‌ها و این سلفی‌های تکفیری نسبت به خوارج بچه سوسول هستند هیچی نیستند. آن‌ها کسانی هستند که وقتی ابن‌عباس از طرف حضرت امیر(ع) رفت توی اردوگاه آن‌ها و بیرون آمد گفت آقا با چه کسانی می‌خواهیم بجنگیم؟ از کنار هر خیمه‌ای رد شوم صدای قرآن و ذکر دعا می‌آمد؟! یا سر روی خاک داشتند یا مشغول دعا بودند همه روی خاک، همه خاکی! نه اهل شکم، نه اهل دنیا، نه اهل شهوت، همه آماده کشته شدن بودند. خوارج این است. بعد از این جنگ بود که حضرت علی(ع) که پیروز شدند فرمودند: «فَأَنَاَ فَقَأْتُ عَیْنَ اَلْفِتْنَةِ» چشم فتنه را از کاسه بیرون آوردم و جز من کسی جرأت نمی‌کرد با این‌ها بجنگد، با یک مشت احمقی که از علی مسلمان‌تر شدند! این‌ها شیعه به شکل شیعه می‌آیند به اسم سنی می‌آیند به اسم همه چیز می‌آیند.

خب عرض کردم که یک عده را ما داشتیم اول انقلاب که کلاً به امام و روحانیونی که مبارز و مجاهد بودند انقلابی بودند اهل مبارزه با کفر و استکبار و استبداد شاه بودند زندان می‌رفتند، تبعید می‌رفتند، شلاق می‌خوردند، شکنجه می‌شدند، کشته و اعدام می‌شدند ما خیلی هیئت‌ها و روحانیونی داشتیم که با این‌ها مخالف بودند می‌گفتند این‌ها منحرف هستند این‌ها مذهبی نیستند این‌ها دینی نیستند این‌ها سیاسی‌اند اسلام چه کار دارد؟ تشیع گفته تا وقتی که حضرت بیایند باید بنشینی و فقط صبر کنی و به حاشیه بروی و به جامعه و احکام اجتماعی اسلام همه تعطیل! تو فقط یک وظیفه داری عاشورا به عاشورا سینه بزن. خب آقا این‌ها بودند همه‌شان هم با ادبیات مقدس‌مآب حرف می‌زدند. – امام(ره) در منشور روحانیت اگر وقت بشود بخشی از آن را می‌خوانم – می‌فرماید پدر ما را این‌ها درآوردند ما از شاه و ساواک نمی‌ترسیدیم این‌ها پوست ما را کَندند! این‌ها به ما وهابی می‌گفتند، این‌ها به ما کمونیست می‌گفتند، این‌ها به ما می‌گفتند تارک‌الصلات. این‌ها عین عبارات امام است، الآن امام برای شما یک چیز فوق تصور شده که آیا می‌شود کسی به امام(ره) فحش بدهد؟ امام(ره) مظلوم بود، امام می‌گفت اسلام آمریکایی در حوزه لانه کرده و ریشه آن همچنان باقی است. هنوز ریشه در حوزه دارد. امام(ره) توصیه می‌کند که طلاب جوان مراقب باشند پرونده این‌ها بسته نشده، این‌ها هستند، این‌ها دارند دوباره خودشان را بازسازی می‌کنند این‌ها نه این که اول با انقلاب بودند حالا نیستند، این‌ها از اول کنار رژیم شاه بودند توجیه می‌کردند. امام(ره) می‌گوید ما می‌گفتیم شاه خیانت کرد، مملکت را فروخت مذهب را فروخت، این‌ها می‌گفتند شاه شیعه! تنها کشوری که شاه آن شیعه است ایران است. با شاه شیعه مبارزه نکنید. خب این‌ها این تیپ‌ها بودند این‌ها صریح می‌گفتند هر نوع حرکتی برای اجرای احکام اسلام و عدالت در حد محدود بشر غیر معصوم، نه به اسم مهدویت، آن که روایات می‌گوید هر پرچمی قبل از ظهور بالا برود به اسم مهدویت این بدعت‌گزار است و شکست می‌خورد این روایت مضمون و معنی‌اش این است که هرکس ادعای مهدویت بکند باطل است و شکست می‌خورد شکی نیست. ما در کنار حضرت مهدی صدها و هزاران مُتِمهدی یعنی مهدی‌نما و مدعی مهدویت داشتیم و داریم و خواهیم داشت. همین الآن که داریم با شما صحبت می‌کنیم 40- 50تا مهدی الآن در دنیا هست و جاهای مختلف قیام کرده! سنی و شیعه! مهدی‌های مسیحی چندتا الآن قیام کردند! یک عده مرید دارند دور خودشان می‌گویند ما مهدی و منجی آخرالزمان هستیم. هر پرچمی قبل از ظهور بالا برود و ادعای مهدویت بکند و بگوید ما عدالت مطلق را ایجاد می‌کنیم و ما منجی بشر هستیم این قطعاً دروغگو و بدعت‌گذار و باطل است و حتماً هم باید شکست خورد و باید او را افشا کرد. اما این‌ها آمدند او را تحریف کردند و گفتند تا ظهور چند هزار سال هم که طول بکشد هرکس هر تلاش و اقدامی بکند برای اجرای احکام اجتماعی اسلام و بگوید ما حکومت صددرصد اسلامی که نمی‌توانیم درست کنیم حکومت نسبتاً اسلامی که می‌توانیم که بهتر از حکومت شاه و صدام و این کثافت‌هاست. گفتند نه، این حرام است، این مصداق همان حرف‌هاست.

خب پس دقت کنید ما یک مهدویت قلابی داریم بهانه تنبلی، توجیه گناه، توجیه ستم که گفتند جهان باید پر از ظلم بشود امام(ره) می‌گفت یک حاکمی در خمین داشتیم همیشه همین حرف را می‌زد هر وقت پیش او می‌رفتندو می‌گفتند در مملکت تو دارد فساد و ظلم می‌شود، عیبی ندارد، حاکم خمین می‌گفت مگر نگفتند که جهان وقتی مملو از جور و ظلم می‌شود بعد امام زمان می‌آید مملو از قسط و عدل می‌کند. پس هرچه ظلم و جور و گناه بیشتر بشود ظهور نزدیک‌تر می‌افتد! ببینید طرز برداشت از روایات را؟ این برداشت مفت‌خورهاست. برداشت برای تنبل‌هاست. تنبل‌ها همیشه هر آیه و حدیثی جلویشان بگذارید یک جوری تعریف و تفسیر می‌کنند که آخرش به نفع آن‌ها تمام می‌شود! گفت از آدم‌های تنبل و مفت‌خور کار نخواه چون شروع به نصیحت کردن تو می‌کنند. دیدید بعضی‌ها میهمانی و مسافرت است یک عده انگار ذاتاً مسئول کار هستند آن‌ها آدم‌های متعهدی هستند پا می‌شوند یک عده‌ای هم از اول مثل لش لم می‌دهند که یک کاری بکنند اگر به او بگویید که خب بلند شو یک تکانی به خودت بده همه‌اش که نباید بخوری، شروع به نصیحت می‌کند این‌قدر تو را نصیحت می‌کند تا بگویی غلط کردم، تو همین‌جا بنشین بخواب ما می‌رویم برایت کار می‌کنیم می‌آوریم! این که مطهری(ره) گفت قالتاق هستند این‌ها را گفت. می‌گوید آن‌هایی که می‌گویند حضرت زودتر بیایند یک مشت شیعه را نجات بدهند یک مشت شیعه دروغ است. این مردمی که ما داریم می‌بینیم کجایشان شیعه است؟ قالتاق‌ترین مردم هستند! ربا می‌خورند! دروغ می‌گویند! غیبت می‌کنند! تهمت می‌زنند! حق همدیگر را بالا می‌کشند! ظلم به همدیگر می‌کنند! همه کارهایی که خدا و قرآن و روایات و پیامبر و اهل بیت گفتند نکن همه را تقریباً انجام می‌دهد کنارش یک زیارتی و یک عزاداری هم می‌کند این آن‌ها را پاک می‌کند و همه چیز خلاص! مطهری(ره) می‌گوید اگر منظورتان از یک مشت شیعه این‌ها هستند این‌ها که قالتاق‌ترین آدم‌ها هستند امام زمان حامی این‌ها نیست او مصلح کل عالم است، برای نجات بشر می‌آید، شیعه واقعی و شیعه راستین سربازان امام زمان هستند. حضرت(عج) از کل ماها 313تا آدم حسابی پیدا نمی‌کند فکر کنم این کافی است هرچه می‌گردد حداکثر 313 آدم ایشان پیدا می‌کند که بتواند صددرصد به آن‌ها اعتماد کند این‌ها حلق اول می‌شوند. حلقه‌های بعدی داریم ده‌ها هزار و صدهزار، این‌ها بحث بعدی است که به توده‌ها و ملت‌ها می‌آیند. 313تا آدم حسابی مثل امام(ره). می‌گوید یک عده نشستید هرطور دل‌تان می‌خواهد زندگی می‌کنید و همه کارهایی که کفار انجام می‌دهند انجام می‌دهید به سبک بی‌دین‌ها زندگی می‌کنید گرانفروشی، احتکار، فروشنده سر خریدار، خریدار سر فروشنده، شوهر با زن سر همدیگر را می‌خواهند کلاه بگذارند به هم دروغ بگویند، همسایه با همسایه، همه جا. روابط با هم چقدرش اسلامی و انسانی است؟ همه کارها را می‌کند بعد هم می‌گوید آقا می‌آید و مها رئیس جهان می‌شویم! آقا می‌آید ماها را نجات می‌دهد و ماها رئیس جهان می‌شویم! مدام حساب و کتاب می‌کنند که ما حساب ابجد کردیم آقا تا 23 سال و 6 ماه، 7 ساعت و 4 دقیقه و 3 ثانیه دیگر ظهور می‌کنند. نشستی به وظیفه‌ات عمل نمی‌کنی با چهارتا کار آسان به اسم مذهب تمام آن مسئولیت‌های بزرگ اجتماعی را مثل انفاق، ایثار، اخلاق، جهاد، شهادت، کار، تلاش، علم، عبادت، تزکیه نفس، همه این‌ها را کنار گذاشتی مثل کفار زندگی می‌کنی کنارش یک زیارت و عزاداری و لباس سیاه هم می‌پوشی بعد هم می‌گویی من فرقه ناجیه‌ام! ما افضل افراد بشر هستیم! خدا هم آقا را ذخیره کرده که بیاید ما را ارباب کل دنیا بکند! این آن امام مهدی قلّابی است! خدا و رسول وعده چنین مهدی‌ای را نداده‌اند. آن مهدی که وعده‌اش را داده‌اند ایشان کسی است که خودشان نقطه کمال همه فضایل اخلاقی و عملی و قرآن مجسّم است عصاره و خلاصه همه انبیاء است. حرف او، سکوت او، نگاهش، جهادش، صلحش، علمش تمام رژیم‌های حاکم بر جهان را سرنگون می‌کند. یعنی وضعیت رسانه‌های جهان را اصلاح می‌کند، یعنی جهت‌گیری علم بر جهان را اصلاح می‌کند، یعنی مرکز سرمایه‌داری و وال‌استریت جهانی را، آن یک درصد را یا سرنگون می‌کند یا پایین می‌کشد یا اصلاح می‌کند. «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» یعنی یک حرکت کاملاً سیاسی، انقلابی، مبارزاتی و بدون جهاد و شهادت امکان ندارد. طرف آمد پیش امام(ع) گفتند آقا شنیدیم آقا که بیایند بدون این که از بینی کسی خون بیاید به اندازه این که حجامت بکنند خون بیاید بدون این خون و خونریزی دنیا پر از عدل می‌شود. امام صادق(ع) فرمودند عجب! از چه کسی این‌ها را شنیدی؟ بدون مبارزه در جهان می‌شود عدالت حاکم کرد؟ یعنی این اقلیت صاحبان قدرت و ثروت دنیا آن یک درصد که دارند می‌خورند دارند 80- 90 درصد جهان را بالا می‌کشند این‌ها وقتی آقا بیایند موعظه‌شان کند می‌گویند آقا ببخشید سوء تفاهم شده بود ما تا حالا خبر نداشتیم خیلی ممنون که به ما گفتید! بفرمایید خدمت شما! فقرا بفرمایید بیایید سهم‌تان را بگیرید! مگر این‌طوری است؟ این‌ها یا خودشان نمی‌فهمند یا خودشان را به خریت می‌زنند! کجای دنیا این‌طوری بوده و خواهد بود؟ مگر پیامبران وقتی آمدند این‌طوری بوده، همه پیامبران در مصیبت افتادند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند همه انبیاء اذیت و شکنجه شدند. قرآن می‌فرماید «ما من رسول الا...» اصلاً پیامبری نیامد الا که او را مسخره‌اش کردند، استهزاء، فحش دادند. گفتند شاعر نشستی شعر می‌بافی می‌گویی خدا گفت. ساحر و جادوگر نشستی افکار عمومی را فریب می‌دهی و جوانان ما را جادو می‌کنی! مجنون! دیوانه! زده به سرت! باز راه افتادی توی خیابان‌ها می‌گویی خدا با من حرف زد! کاهن! اهل کهانت! یک کم چیزهای غیبی می‌دانی با اجنه و ارواح ارتباط داری باز دکان برای ما باز کردی؟! مگر این حرف‌هایی نبوده که قرآن می‌گوید به تمام پیامبران همین‌ها را گفتند. گفتند کاذبی، کذّابی، دروغگویی. کدام پیامبر آمده که همه جلویش فرش قرمز پهن کردند؟ که این شیعه انگلیسی و اسلام آمریکایی هرجا صحبت از مبارزه و جهاد و شهادت و انفاق و فداکاری است کنار می‌کشد و می‌گوید ما تکلیفی نداریم آقا می‌آیند درست می‌کنند! یک کسی هم که مهدوی حقیقی است می‌گوید بله، تا آقا نیاید جهان اصلاح کامل نمی‌شود اما انتظار مهدی یعنی در مسیر مهدی حرکت کردن و سرمایه‌گذاری کردن و فداکاری کردن. آن جامعه صددرصد اسلامی و انسانی می‌سازد ما نمی‌توانیم ولی ما به سمت آن نقطه صددرصد وظیفه داریم حرکت کنیم. 30درصدش را هم که می‌توانی باید انجام بدهی نگو یا صفر یا صد! 60 درصد هم می‌توانی باید بروی انجام بدهی، این است فرق امام و انقلاب با این تیپ‌ آخوندها، با این تیپ هیئت و مداح‌ها. این بود فرق هیئت انقلابی و هیئت ارتجاعی، این فرق این دوتا تفکر است. این‌ها می‌گویند تمام این احکام هزاران آیه و حدیثی که راجع به نظام‌سازی، اجتماع، مباحث حقوقی، خانواده، ‌مناسبات سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، این همه آیات و روایات، این‌ها می‌گویند همه این‌ها تعطیل. تمام احکام اجتماعی اسلام تعطیل، یک ده سالی در مدینه پیامبر بودند احکام فقط برای آن موقع، بعد هم یک 4- 5 سال هم حضرت امیر بودند که آن هم نگذاشتند بخشی از آن عمل بشود، دیگر همه چیز این احکام تعطیل است تا آقا بیایند. این وسط تنها حکم شرعی و احکام شرعی که این‌ها دارند در حد طهارت و نجاست است و یکی هم مسائل و احکام شخصی مثل نماز و روزه است که چه کار کنیم؟ امر به معروف و نهی از منکر در مسائل بسیار محدود کم‌ضرر و کم هزینه و شخصی، مسائل آسان و فقط مناسک ظاهری. عزاداری، زیارت، سقف مذهب برای این‌هاست. می‌گوید اسم شیعه کافی است اسم ما شیعه است. مطهری می‌گوید این‌ها وسوسه شیطان است. دل‌تان را خوش کردید که اسم ما در لیست دوستان اهل بیت و امیرالمؤمنین(ع) ثبت شده است. امام(ره) گفت ولایتی‌های بی‌دین. آدم می‌گوید چطور می‌شود که آدم ولایتی و اهل بیتی باشد بی‌دین هم باشد! امام(ره) گفت شده، این‌ها ولایتی بی‌دین هستند! چون آدم دین داشته باشد تهمت نمی‌زند، دروغ نسبت نمی‌دهد، کم و زیاد نمی‌کند، اول حرف را نمی‌گوید کل حرف را می‌گوید بعد هم می‌گوید اشکال این حرف این است بعد هم جوابش. آن یکی رفته از یک آقایی استفتاء کرده بعد نمی‌دانم او چه زمانی مجتهد شده که فتوا داده! خودشان از خودشان استفتاء می‌کند آدم خودش از خودش استفتاء کند این هم چیز جالبی است. آن وقت این توهین به مرجعیت و علماست که این علما و مراجعی که این همه زحمت می‌کشند 40- 50 سال زحمت می‌کشند که مجتهد می‌شوند مرجع می‌شوند یک کسانی هم که ده سال هم درست درس نخواندند این‌ها یک مرتبه مثل آن‌ها فتوا می‌دهند. حالا جالب است که شما مراجع را در این ایام دیدید که فتوا دادند همین حرف‌هایی که عرض کردم این‌ها خیلی تندتر و صریح‌ترش را گفتند. دهه‌های عزاداری را این‌قدر زیاد نکنید که عزاداری اباعبدالله تحت شعاع قرار بگیرد و عاشورا و محرم این وسط گم بشود. چون آن تأکیدی که ما راجع به عزاداری داریم بطور ویژه مربوط به سیدالشهداء(ع) است. بکاء و تباکی و ابکاء و عزاداری و بیرون آمدن و داد زدن است. مطهری می‌گوید این که یک عده‌ای می‌نشینند دل‌شان را خوش کنند که اسم ما در لیست دوستان و امیرالمؤمنین نوشته شده، ما دیگر رعیت اهل بیت هستیم! ما سگ درگاه اهل بیت هستیم! قبولم نداری؟ صدای سگ هم درمی‌آورد. دیروز دیدم یکی از این‌ها که در تمام عمرشان نه جبهه آمدند، خب زمان جنگ که باید می‌آمدید، این‌ها الآن در عراق نه حاضر هستند با عراق بجنگند، دیگر داعشی‌ها که خودشان می‌گویند ما می‌خواهیم بیاییم حرم سیدالشهداء(ع) را خراب کنیم! شما چطور محب اهل بیت هستید که جگر نمی‌کنید بلند شوید آن‌جا بروید؟ یک نیش قمه‌ای این‌جا توی صورتت می‌زنی که یک کوچولو خون بیاید ولی حاضر نیستی بروی آن‌جا ترکش بخوری! حکومت شیعه در دنیا تشکیل شده، جنگ است، خب چرا نمی‌آیی آن‌جا دفاع کنی. این بچه‌های ما که دارند می‌جنگند همیشه با اسم فاطمه زهرا(س) و اهل بیت حرکت کردند. این را بدانید هیچ شب عملیاتی نبوده که روضه‌خوانی و عزاداری نباشد. حتی یک عملیات نبوده، من در یک عملیات یادم نمی‌آید که اسم حسین و زهرا برده نشده باشد. یک عملیات نبود که شب عملیات بچه‌ها به اسم فاطمه زهرا(س) و به اسم اهل بیت(ع) حرکت نکرده باشند و نروند برای این که ملحق به اهل بیت(ع) بشوند. بروید وصیت‌نامه‌هایشان را بخوانید تمام وصیت‌نامه‌های این بچه‌ها این 200- 300 هزار شهیدی که ما دادیم به اسم اهل بیت(ع) است. منتهی خب این یک طور شیعه و حبّ اهل بیت است که طرف می‌آید جان و مالش را می‌دهد. ولی این‌ها حرف می‌زنند یک قمه‌ای این‌جا می‌زند یک کم خون راه می‌افتد به اسم این که ما خیلی عاشق هستیم خب تو اگر خیلی عاشق بودی چرا آن زمان نمی‌آمدید؟ چرا می‌ترسید؟ چرا نیم وجب فقط حبّ اهل بیت(ع)؟ حبّ اهل بیت(ع) فقط در همین حد؟ یک کم خونی کنی بعد هم بروی پانسمان کنی بعد هم بگویی تمام گناهانم تا الآن بخشیده شد دوباره از صفر شروع کنم. خب این بچه‌هایی که در منطقه می‌آمدند آن‌ها وقتی که حسین حسین و زهرا می‌گفتند این بچه‌ها در منطقه، در عملیات برادرت، رفیقت جلوی تو سرش از بدنش جدا می‌شد آن یکی این طرف چشمش کور می‌شد، یکی پایش قطع می‌شد، او می‌گفت یا حسین، آن‌ها محبّ اهل بیت هستند نه شماها.  در انقلاب چرا نمی‌آیید و علیه شاه چرا مبارزه و شعار نمی‌دهید؟ البته آن آخرهایش که همه می‌آمدند حتی نمایندگان مجلس شاه و خواننده‌ها و هنرمندها این تیپ‌ها هم همان آخرها انقلابی شده بودند آن وقت بعضی از این‌ها هم یواشکی آمدند باز جنگ شد، باز معرکه بعدی، باز آن‌جا نیامدند گفتند جواب خون این کشته‌ها و بچه‌ها را چه کسی می‌دهد؟! امام(ره) گفت همان کسی که جواب خون شهدای صفین و نهروان و جمل را باید بدهد، جواب این را هم همان می‌دهد چون ما داریم به وظیفه شرعی‌مان عمل می‌کنیم چون به ما حمله کرده است. پس این فقه را برای چه می‌خوانید؟ دکان باز کردید یا باید به فقه عمل کنید؟ می‌گوید وقتی به تو حمله کردند دفاع واجب است. این‌ها هرجا واجب و حرام هزینه بخواهد نیستند. مهدوی واقعی هم این بچه‌هایی بودند که در انقلاب و جنگ با تمام وجود جلو رفتند خب این‌ها را شماها در فیلم‌ها دیدید چون نبودید، یا شنیدید ممکن است باور نکنید ولی ما صحنه را دیدیم، ما دیدیم کسی که شمکش دریده شده بود پاهایش قلم شده بود داشت شهید می‌شد نفسش بالا نمی‌آمد و زیر لب ذکر می‌گفت من خودم مجروح بودم وقتی چشمم به او می‌افتاد باز جراحت ما پیش او هیچی نبود او را که نگاه می‌کردم عوض این که بترسم چون به بدنش که نگاه می‌کردم می‌دیدم متلاشی شده، به صورتش نگاه می‌کردم می‌دیدم که دارد به ما لبخند می‌زند و اسم خدا و اهل بیت(ع) را می‌آورد. خب این‌ها محبّ اهل بیت هستند یا شما؟ هر کاری می‌خواهند می‌کنند بعد می‌گویند ما رعایا و محبّ اهل بیت(ع) هستیم. در بازار دروغ می‌گوید، ربا می‌خورد، گرانفروشی می‌کند، جنس قلابی به مردم می‌اندازد، ماشین وسیله طرف را می‌گیرد تعمیر کند خراب‌تر از اول تحویل می‌دهد و به دروغ می‌گوید قطعه عوض کردم. آن یکی سر این را کلاه می‌گذارد آن هم سر این را. پول دست‌شان می‌آید بعد می‌گویند که باید در راه خیر مصرف می‌کردند نکردند، حلال و حرام را رعایت نکردیم، حالا یک مبلغ گزاف می‌دهیم ما را به حرم امام رضا(ع) ببرند آن‌جا هرچه نزدیک‌تر به آقا دفن‌مان کنند بهشت را می‌خریم! کجای اسلام این وعده را داده است؟ از کجایتان این حرف‌ها را درآوردید؟ مال مردم‌بخوری بکنید بعد این‌طوری. شهید مطهری می‌گوید مبلغ گزافی را به این متولیان حرم‌ها و مشاهد می‌دهند که ما را نزدیک قبر اولیای خدا دفن کنید که فرشته‌ها جرأت نکنند برای عذاب ما بیایند. از امام رضا(ع) بترسند! خود امام رضا(ع) تسلیم مطلق مشیت الهی است. بعد امام رضا(ع) جلوی خدا یک دکان دیگری باز کند بگوید چون این پول زیاد داشته این‌جا دفن شده من نمی‌گذارم او را به جهنم ببرید و عذاب کنید کجا امام رضا(ع) چنین حرفی را زدند؟ کجا چنین وعده‌ای دادند؟ در کدام روایت؟ این‌ها اختراعات این‌هاست این حرف‌ها نه در قرآن است نه در حدیث. یکی آمد پیش امام رضا(ع) به ایشان عرض کرد آقا شما گفتید ما ربّ مردم و خدای مردم هستیم امام رضا(ع) رو به قبله کردند و دست‌هایشان را بالا بردند چشم‌ها پر از اشک و صدا لرزان که خدایا این اولین باری نیست که دارد به آل محمد ستم می‌شود. من نه هرگز چنین چیزی و شبیه این حرف را گفتم و نه شبیه این حرف و سخن را از هیچ یک از پدرانم شنیدم افتخار ما بندگی خداست و چون از همه بنده‌تر هستم باذن الله حق شفاعت دارم. چون از همه موحدتر هستند ما از طریق این‌ها به خدای متعال متوسل می‌شویم. اصلاً توسل و زیارت و شفاعت، همه این‌ها را این شیعه انگلیسی معکوس معنا می‌کند. شفاعتی که این‌ها می‌گویند ائمه(ع) یک مغازه‌ای در عرض خدا باز کردند ما که نمی‌توانیم سر خدا را کلاه بگذاریم و کلاه خدا را برداریم می‌رویم سراغ اهل بیت(ع)‌، دیدید در اداره‌ها می‌خواهید مشکلت را حل کنی بعد رئیس آن تشکیلات و رئیس آن اداره محلت نمی‌گذارد یا گرفتار است سرش شلوغ است، خدا سرش شلوغ است بعد می‌گوییم برویم دم این پایین‌ترها را ببینیم این‌ها جداگانه بروند خدا را دور بزنند و مشکلات را حل کنند! شفاعت و توسلی که این‌ها می‌گویند این است که تو هرطوری می‌خواهی زندگی کن به واجب و حرام و تکلیف و انسانیت و اخلاق و عدالت و توحید و عبادت هیچی. تو هر طور می‌خواهی عمل کن به وظایفت عمل کن، خلافش را عمل کن بعد ما می‌رویم از طریق اهل بیت خدا را دور می‌زنیم! این شفاعتی که این‌ها می‌گویند این است.  شفاعتی که اهل بیت(ع) گفتند چیست؟ شفاعتی که اهل بیت گفتند این است اولاً شفاعت ما شامل کسانی که اهل وظیفه و اهل عمل نیستند نمی‌شود. «لاینال شفاعتنا» به شفاعت ما نمی‌رسند – در روایت داریم کسانی که چه و چه – فرمودند این‌ها هیچ وقت مشمول شفاعت نمی‌شوند. شفاعت راه اضطراری و پلکان اضطراری برای فرار از عدالت الهی نیست شفاعتی که شیعه و اهل بیت(ع) گفتند جزئی از عدالت الهی است. جزئی از عدالت است ضد عدالت نیست. تبعیض نیست عین عدالت است. اولاً‌این شفاعت باذن الله است نه این‌طور که این وهابی‌های ابله می‌گویند چون این‌ها خود قرآن را هم درست نمی‌خوانند چون خود قرآن می‌فرماید چه کسی می‌تواند شفاعت کند مگر باذن الله؟ این‌ها این باذن‌الله را نمی‌بینند. می‌گویند بیت‌پرستان گفتند بت‌ها شفیع هستند و شفاعت می‌کنند شما هم می‌گویید اهل بیت(ع) شفیع هستند. خب نادان آن اذن‌الله نیست ولی این اذن‌الله است. بعد هم بت‌پرستان بت‌ها را برایشان ربوبیت قائل بودند اصلاً بت‌ها را عبادت می‌کردند، شیعه کجا اهل بیت(ع) را عبادت می‌کند؟ ما کجا اهل بیت(ع) را عبادت می‌کنیم و کجا گفتیم که اهل بیت(ع) در عرض خدا هستند؟ برای راه فرار از عدالت هستند؟ شفاعت واقعی که شیعه و اهل بیت(ع) می‌گوید همان چیزی است که خود اهل بیت(ع) فرمودند آن چیست؟ گفتند شما باید با تمام توان‌تان به وظیفه‌تان عمل کنید. باید از خیانت و ظلم و گناه فاصله بگیرید باید سبک زندگی درست باشد. بعد یک چیزی کم می‌آورید، بالاخره انسان هستید یک چیزی کم می‌آورید وقتی که کم آوردید خود خداوند اجازه داده که این وسط ارفاقی بکنند و بخشی از آن را نادیده بگیرند و ببخشند. حالا تشبیه آن خوب نیست ولی از جهت این که به ذهن نزدیک بشود بعضی‌ها گفتند پدر یک بچه‌اش خلاف کرده ولی بچه خوبی است ولی یکی دو جا تخلف کرده، می‌گوید به شرطی تو را می‌بخشم که فلانی شفاعت تو را بکند. این 7- 8تا پیام تربیتی دارد شفاعت که در روایات ماست یک نکته فوق‌العاده دقیق و مبهمی است. شفاعت دقیقاً در راستای عدالت است شفاعت به معنی حقه‌بازی و تبعیض نیست. توسل هم همین است. توسل که شیعه اهل بیت(ع) گفتند منافات با توحید ندارد همه کاره این عالم خدای متعال است هرکس هر نیرویی را، فرشته، پیامبر، امام تا هر چیزی را در عرض خداوند قرار بدهد و بگوید یا خدا یا این‌ها حتماً این شرک است. چه وقت شیعه و اهل بیت(ع) این حرف را زدند؟ بزرگان شیعه چه وقت یک چنین چیزی گفتند؟! توسل و شفاعت به معنای پارتی‌بازی نیست. اتفاقاً توسل یعنی احترام به نظام علّی عالم. منتهی این نظام علّی، بخشی‌اش اسباب مادی است و بخشی اسباب معنوی و غیر مادی است. اسباب معنوی هم یک بخشی از آن فرشتگان هستند و یک بخشی از آن چه و چه، و پیامبران و اولیای خدا و اهل بیت(ع) در این میان، مشیت و اراده آنان در طول و مشیت خداوند است نه در عرض آن. کسی دکان باز نکرده است. ولی این شیعه انگلیسی، شفاعتش، توسلش، زیارتش، همه‌اش در یک پروژه راحت‌طلبی، فرار از وظیفه، توجیه تنبلی و گناه و فساد خود به اسم حبّ اهل بیت(ع) و مذهب، به اسم شفاعت و توسل. شیعه واقعی اهل بیت چه می‌گویند؟ ما در مکتب اهل بیت(ع) شفاعت داریم، زیارت داریم، عزاداری داریم، توسل داریم، همه این‌ها هسمت منتهی جای خودش که جای آن درست در کجا بود؟ ابزار فرار از وظیفه نیست همه این‌ها جزو پروژه عمل به وظیفه است حرکت و تکاپو و تلاش به سوی خدا و برای خدا منتهی این وسط اگر کسی از اسباب سخن گفت، از توسل و شفاعت و زیارت گفت این‌ها وقتی شرک است که شما بگویید خودِ خداوند که می‌فرماید ما به فرشتگان‌مان دستور دادیم فلان کار را بکنند پس این هم باید شرک باشد چون غیر از خدا پایش به میان آمد. در حالی که این‌ها مأمور الهی هستند و در طول مشیت الهی هستند نه در عرض آن. یا اگر کسی بگوید که چرا الآن هوا سرد است؟ برای این که این‌طوری شد فلان اتفاقات در جو و اتمسفر و زمین و باد و دریا افتاد این‌طوری شد، خب همین را دوجور می‌توانید بگویید. اگر کسی بگوید همین باد و آفتاب و علل و عوامل شیمیایی و فیزیکی این‌ها فاعل مستقل هستند او هم مشرک است یکی از اشکالات ما به این جریان‌های سکولاریزم در حوزه علم، چه علوم طبیعی و چه علوم انسانی این است که ارتباط انسان و جهان و طبیعت را با خداوند قطع کرده، می‌گوید طبیعت چنین می‌کند! طبیعت کیست؟ ما اصلاً کسی به نام خانم طبیعت یا آقای طبیعت نداریم. اصلاً اخلاق طبیعت و روش طبیعت این است که فلان کند. طبیعت یک اسم است! یا تاریخ چنین می‌گوید! اصلاً کسی به اسم تاریخ وجود ندارد، آقای موهوم تاریخ و خانم موهوم طبیعت، طبیعت چیست؟ هرچه هست جز مشیت خدا و سنت خدا هیچ چیز در این عالم نیست و انبیاء و اهل بیت(ع) و اولیای خدا آمدند به بشر راجع به این سنت‌ها سخن بگویند و بگویند جهان چنین است نه چنان. انسان چنین کسی است نه چنان کسی. و چه عملی چه نتیجه‌ای دارد و بعد چه خواهد شد بعد هم بگویند چون این واقعیت عالم است فلان عمل را بکنی نجات خواهی یافت و اگر نکنی نابود خواهی شد و سقوط می‌کنی. اگر کسی بگوید خداوند احتیاج به عوامل طبیعی یا غیر طبیعی دارد، یعنی خدا به کمک طبیعت احتیاج دارد؟ یا به کمک اولیا و انبیای خودش؟ این‌ها شرک است بلکه بالاتر از شرک، کفر است. یک خدای ضعیف، یک خدای عاجز، همه‌مان شیعه هستیم همه‌مان به حج و زیارت می‌رویم! نه آقا. من نمی‌خواهم یک دوقطبی را تشدید کنم ولی واقعیت این است که اعتقادات این‌ها با هم تفاوت دارد. توحیدشان با هم فرق دارد. هر دو می‌گویند شفاعت، توسل، زیارت، عبادات و عزاداری،‌ از دوتا چیز دارند حرف می‌زنند محبت اهل بیت را هر دو می‌گویند ولی این چه می‌گوید آن چه می‌گوید؟!

و بعد مسئله دیگر؛ این است که، یک سؤال؟ آیا تشیّع یک حقیقت است یا فقط یک اسم است؟ تشیّع یک سبک زندگی و یک نوع طرز تفکر است یا یک اسم است؟ که ارثی ما بچه شیعه بودیم حالا هم شیعه هستیم و کلاً ما در شناسنامه‌هایمان شیعه نوشته شده است. این‌طور آدم‌ها اگر در شناسنامه‌هایشان نوشته باشد دین مسیحیت یا یهود، باز همین بودند. چون این‌ها راجع به مباحث نه به لحاظ پایه‌های اعتقادی وقوف و آگاهی دارند و نه هیچ جا استدلالی له یا علیه مسائل دارند هیچی، فقط تعصب. دین؛ تعصب نیست. ایمان؛ تعصب نیست. اقا روایات پیامبر(ص) را گوش کنید شاید بعضی از خود شماها هم فکر کنید که ایمان یک نوع تعصّب است. در روایات، پیامبر(ص) فرمودند ایمان و تعصبّ، درست در نقطه مقابل هم هستند. تعصب از سنخ تکبّر و خودمرکزبینی است، اما ایمان از سنخ ادب در برابر حقیقت و تسلیم در برابر حقیقت است. خدامرکزبینی و حق‌محوری است نه خودمحوری. پیامبر(ص) فرمودند «مَن تَعَصَّبَ أو تُعُصِّبَ لَهُ فقَد خَلَعَ رِبْقَ الإیمانِ بالله و یوم الآخر» هرکس تعصّب بورزد یا بگذارد به نفع او یا به نام او تعصّب بورزند فقَد خَلَعَ رِبْقَ الإیمانِ بالله و یوم الآخر؛ این بداند که نه به خدا و نه به قیامت عقیده ندارد. اصلاً‌ متعصب بی‌دین است متعصب مهم نیست که مذهبش چیست چون مذهب واقعی او خودش است او اگر در خانواده سنی به دنیا بیاید غیر از خودش همه باطل و فاسد هستند حتی سنی‌هایش. مسیحی باشد همین‌طور. در خانواده شیعی به دنیا آمده شناسنامه‌اش شیعه است همین‌طور. این اگر پانصد کیلومتر در هند به دنیا می‌آمد به جای این که به زیارت امام رضا(ع) برود توی معبد هندوها می‌رفت جلوی بت‌ها در بتخانه این کارها را می‌کرد. این‌ها این‌طوری هستند توجه داشته باشید. اما یک وقت کسی است که افتخار به تشیع و مذهب خود می‌کند می‌فهمد که شیعه کیست و چرا من شیعه هستم؟ اسلام چیست و من چرا مسلمانم. این یک مسئله. این‌ها خیال می‌کنند تشیع یک تعارف است! تشیع را یک حقیقت نمی‌دانند بلکه تشیّع را یک برچسب می‌دانند این هم یکی دیگر از مشخصه‌های آنان است. من 4- 5تا از مشخصه‌های آنان را گفتم دقت کنید. من دوباره عرض می‌کنم بعضی از این‌ها ناآگاه هستند باید آگاه بشوند بعضی‌هایشان کاملاً می‌فهمند، راحت‌طلب، منفعت‌طلب، منتهی دنیای خودشان را با دکان آخرت تزیین می‌کنند و الا دنیاطلب هستند. امام(ره) گفت ولایتی‌های بی‌دین. یادتان باشد این‌ها هیچ وقت نه جانشان را به خطر می‌اندازند نه مال‌شان را، نه آبرویشان را برای اهل بیت به خطر نمی‌اندازند. همین الآن بگویند اگر می‌خواهید زیارت بروید باید کشته شوید یا این‌طوری بشود، اکثرشان این کار را نمی‌کنند مگر آن تیپ‌شان که توجیه نیستند و خالصانه رفتند و اطلاع ندارند قضیه چیست؟ و الا آن‌هایی که رئیس‌های این‌ها هستند به این‌ها خط می‌دهند ما این‌ها را در مشهد و در قم می‌شناسیم، در اصفهان، در کربلا و در نجف، ما این‌ها را دیدیم و شنیدیم. این‌ها هرجا خطر بود و لازم بود برای اهل بیت(ع) فداکاری کنند به چاک زدند. اسمش را هم زود پیدا می‌کنند می‌گویند ما تقیه کردیم! من یک وقتی از یکی از این‌ها پرسیدم شما چه زمانی تقیه نمی‌کنید؟ آن لحظه را به من بگو.  پدر ما یک قضیه جالبی را نقل می‌کرد می‌گفت یکی از این تیپ‌ها که روحانی هم بود بعد با زمان شاه بعد از کودتای 28 مرداد با حکومت همکاری می‌کرد یک وقت ما در هواپیما سوار شدیم داشتیم از تهران به مشهد می‌آمدیم دیدیم این آقا نشسته، اولاً دوتا دخترش که کاملاً بی‌حجاب هستند. بی‌حجاب بدجور نه بی‌حجاب معمولی. از بدترین نوع بی‌حجاب‌های زمان شاه، که ایشان توضیح می‌داد چطوری است که من خجالت می‌کشم بگویم چون ایشان توضیح می‌دادند چطوری دخترهایش لباس پوشیده بودند. با فاصله چندتا صندلی نشسته بودند، به او گفتم آقا شما یک زمانی قبل از کودتای 28 مرداد که آقای کاشانی و نواب در صحنه بودند گاهی یک حرف‌هایی می‌زدید؟ چه شد که صدای شما هیچ جا درنیامد و کسی دیگر از شما صدایی نشنید؟! گفت که آقای خمینی سید حسینی است من سید حسنی‌ام. خب معنی‌اش چیست؟ معنی این حرف چیست؟ ببینید تشیع انگلیسی، اصلاً به امام حسن و امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) رحم نمی‌کنند. می‌خواهد امام حسن را فدای خودش بکند! خودش ترسیده، اهل دنیا است رفته نوکر شاه و رژیم شاه شده با ساواک پول می‌گیرد برای این که خودش را توجیه کند امام حسن(ع) را حاضر است بدنام کند که یعنی بله. حسین و حسن، این که می‌گوییم هر دو امام هستند این نیست امام حسین اخلاقش تند بوده! امام حسن هم اخلاقش آرام بوده، تیپ شخصیتی حسین‌بن‌علی جنگی بوده و تیپ شخصیتی حسن‌بن‌علی اهل صلح و گفتگوی تمدن‌ها بوده! خب این حرف معنی‌اش این است. اولاً این‌ها بزرگترین توهین به اهل بیت(ع) است این که بگوید او سید حسینی است و من سید حسنی‌ام این بزرگترین توهین به اهل بیت(ع) است نه فقط به امام حسن(ع) بلکه اتفاقاً توهین به امام حسین(ع) بیشتر است. برای این که دارد می‌گوید این کار یک انتخاب سلیقه‌ای شخصی است خصلت او این‌طوری بوده نه تکلیف آن. شیعه علوی چه می‌گوید؟! می‌گوید امام حسین(ع) در موقعیت امام حسن(ع) همان کاری را کرد و می‌کرد چنان که کرد. مگر وقتی امام حسن(ع) پیمان قطعنامه 598 را با معاویه امضاء کردند مگر امام حسین(ع) آن وقت نبودند؟ امام حسین(ع) هم بودند. تازه امام حسن(ع) که ده سال بعد شهید شدند معاویه ده سال دیگر هم حکومت کرد یعنی امام حسین(ع) ده سال در زمان معاویه رهبر جبهه اهل بیت(ع) و شیعه بودند و در این ده سال دست به شمشیر نبردند. برای این که می‌فهمیدند الآن وظیفه‌ای نیست. شیعه علوی و واقعی و شیعه واقعی و شیعه حقیقی می‌گوید حسن و حسین «امامان قاما أو قعدا» چه قیام کنند چه قعود، منتهی این‌طور نیست که این دلش می‌خواهد قیام کند و این هم دلش می‌خواهد قعود می‌کند او می‌جنگد این صلح می‌کند. نه؛ رسول‌الله(ص) پیش‌بینی فرمودند که این‌ها در یک موقعیتی قرار می‌گیرند در یک شرایطی او قرار می‌گیرد که باید کربلا بپا کرد در یک شرایطی این قرار می‌گیرد که باید قطعنامه را امضاء کرد هدف هر دو اسلام، عدالت و نجات حقیقت است. هدف هیچ کد ام‌شان نه بقای خودشان است و نه حتی کشته شدن خودشان است. این‌ها هدف شخصی ندارند. ایشان می‌گفت من یک جواب خوبی به او دادم گفتم نگاه کن تو واقعاً سید حسنی هستی؟ اگر باشی مثل حسن‌بن‌علی آخرش مسمومت کنند تو را بکشند. اگر سیدحسنی هستی خب حسن‌بن‌علی را مسموم کردند خون بالا آورد. معلوم می‌شود سید حسنی هستی. این که عرض می‌کنم ولایت بی‌دین، برای این که این‌ها همه چیز را به گند می‌کشیدند و می‌کشند که خودشان را توجیه کنند. نعره می‌کشد ولی حاضر نیست فداکاری کند و از جان و مالش بگذرد.

مسئله بعدی؛ این تیپ‌ها می‌گویند ما کاری نداریم ما تشیع را خودمان تعریف می‌کنیم کاری هم نداریم که راجع به ما چی فکر می‌کنند عشق است! خب عشقی که پشت آن مبانی توحیدی و معرفتی نباشد دروغ می‌گویید عشق نیست شهوت است منتهی این هم یک نوع شهوت است. عشق، مبنا دارد. بعد تو می‌گویی عشق است. مثلاً می‌گویند آقا تو قمه می‌زنی بچه کوچک هست، یک زمانی ممکن است یک معنای مثبتی داشته ما حتی این را نفی نمی‌کنیم، الان که با این وضعیت جلوی تلویزیون می‌روی و دنیا شیعه را نمی‌شناسد کیست اولین تصویری که از شیعه می‌بیند این است که یک عده افتادند بچه‌های شش ماهه خودشان را چاقو چاقو می‌کنند و می‌زنند! این تصویری که از شیعه ارائه می‌دهی تشیع با این همه معارف و ده‌ها هزار روایات و با هزاران و صدها هزار و میلیون‌ها کتاب در عرصه‌های مختلف علمای شیعه، این همه فداکاری، فقهاء، محدثین، مفسّرین، متکلّمین، عرفا، حکما، این همه تلاش‌ها در این مدت، این همه مجاهدان و مدافعان به اسم شیعه و اهل بیت(ع)، هزار و اندی است دارند فداکاری می‌کنند تو همه این‌ها را به باد دادی. چرا تو معرف تشیع در برابر این‌ها بشوی؟ بعد چرا شما با صدامی که حرم اهل بیت(ع) را به گلوله بست نجنگیدید؟ چرا شاهی که آمد گفت زنان باید بی‌حجاب بشوند و کشف حجاب کرد و عمامه روحانیون را از سرشان برداشت و بابایش رضاخان که آمد عزاداری را ممنوع کرد چرا آن موقع صدایتان درنیامد؟ این سؤال‌ها جواب ندارد. شما حبّ اهل بیت(ع) می‌گویید؟ مگر نمی‌گویید تشیّع مساوی است فقط با عزاداری و زیارت؟ چرا وقتی که عزاداری را رضاخان را ممنوع کرد همه‌تان خفه شدید؟ مدرس توی گوش رضاخان زد، بعد هم رضاخان تنها ماند و او را تبعید به کاشمر کردند و در غربت و تنهایی شهید شد با عمامه‌اش خفه‌اش کردند. چرا شما صدایتان درنیامد؟ چرا وقتی که نواب صفوی در برابر کسروی و در برابر رژیم و دستگاه ایستاد، یک طلبه جوان مجاهد مخلص فداکار، یک نفری یک جوان بیست و چند ساله فضای کشور و آن رعب و خفقان را درهم شکست، چرا شما به جای این که او را کمک کنید علیه او حرف می‌زدید؟ یک عزیزی فرمود و فدائیان اسلام توی قم آمدند و بعضی از شماها کتک‌شان زدید! می‌دانید کتک‌شان زدند؟ یک طلبه یک عکس کوچک امام را بعد از تبعید امام روی حجره‌اش گذاشته بود این‌ها آمدند کتکش زدند و بعد این طلبه را از مدرسه بیرون کردند که عکس خمینی را این‌جا می‌گذاری؟ خمینی سیاسی است، خمینی که مرجع نیست! امام(ره) در صحبت‌هایش می‌گوید چطوری بوده که شاه، حکومت مشروع بوده انقلاب ما نامشروع است؟! بعد این تعبیر که آقا افکار عمومی مهم نیست. چطور افکار عمومی وقتی بحث عزت شیعه است مهم نیست؟ بله یک وقتی شما دارید به یک وظیفه شرعی‌تان عمل می‌کنید واجب است مثلاً نماز خواندن بر شما واجب است، مثلاً بگویی آقا اگر نماز بخوانیم ممکن است کفار خوش‌شان نیاید! بگویند این چه کاری است که این‌ها خم و راست می‌شوند! نخیر؛ این‌جا محکم می‌ایستیم و البته توضیح هم می‌دهیم واجب است که توضیح بدهی ولی می‌ایستید. و شما می‌بینید که فضای جهان عوض شد. یک وقت شما می‌گویید پس نماز نخوانیم که برای ما حرف درنیاورند! نخیر آقا، نماز، عبادات و واجبات را همه را باید انجام بدهیم ضمن این که ما آن‌جا هم ملاحظه اثر کاری که می‌کنیم در افکار عمومی باید داشته باشیم. مگر روایت اهل بیت(ع) نداریم که می‌گویند تقیه معرفتی، هر چیزی را به هرکسی، هرجا و هر وقتی نباید گفت بلکه باید ظرفیت آن باشد. حالا بعضی از این کارهایی که این‌ها می‌کنند واجب که نیست، مستحب هم نیست بلکه شبهه حرمت دارد بخاطر حداقل عنوان ثانویه آن. چون بعضی‌ها می‌گویند ضرر به خودم ندارد می‌خواهم این کار را بکنم. خب فرضاً ضرر به خودت نداشته باشد و ضرر به حیثیت اهل بیت و شیعه که دارد. مگر ضرر، فقط ضرر مادی شخصی جنابعالی است؟ اگر افکار عمومی اصلاً مهم نبود چرا امام صادق(ع) می‌فرمایند: «کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شینا» «زین» و «شین» یعنی چه؟ زین؛ یعنی وقتی دیگران از بیرون شما را نگاه می‌کنند شما زیبا به نظر برسی. «شین» یعنی چه؟ یعنی هر وقت نگاه‌تان می‌کنند حال‌شان بهم بخورد. امام صادق(ع) فرمود شیعه ما هستید؟ مواظب آبروی ما باشید. ما که نگفتیم بعضی از این کارها را بکنید حالا دیدم تیغ‌های جدید اختراع کردند تیغ‌های 8تایی که فیلم‌هایش در اینترنت هست، دشنه را بالا برده و چنان می‌کوبد که از پشت گردن تا آن پایین، این بدن کله شقه شده است! بعد خیال می‌کند که الآن فلان... چرا این قمه را نمی‌گیری بروی سراغ آمریکا و اسرائیل؟ چرا نمی‌روی با داعش بجنگی؟ داعشی‌ها که صد کیلومتر آن طرف‌تر هستند چرا با آن‌ها نمی‌روی بجنگی؟ ببینید اسلام معکوس، عزاداری معکوس. بعد به او می‌گوییم آقا این کارها آبروی شیعه را می‌برد، بعد می‌گوید نه این‌ها برای عشق به اسلام است! کجای اسلام گفته که این کار را بکنی؟ کدام امام این را گفته؟ کدام روایت است؟ می‌گوید ما به روایت کاری نداریم ما خودمان می‌خواهیم عشق‌بازی کنیم. خب روش عشق‌بازی را هم خودت باید اختراع کنی؟ اگر کسی گفت روش عشق‌بازی این است که به عشق اهل بیت در خیابان بالانس بزنیم! خب به او چه جوابی بدهیم؟ شما که می‌گویید روایت و دلیل شرعی لازم نیست روش عشق‌بازی را ما خودمان اختراع می‌کنیم، شما که این را می‌گویید خب انواع و اقسام اختراعات هست. بدو بدو خودت را محکم به این دیوار بزن، باز به این دیوار بزن، بعد بگو عشق اباعبدالله است. بعد می‌گوییم این کار که درست نیست، می‌گویند بگذار ما را مسخره کنند! آقا از ما راضی باشد! خب نادان سؤال ما از شما این است که چه کسی گفته آقا از این کارها راضی است؟ باز این را می‌گویند بله! این‌ها روشنفکرانی هستند که با مفهوم عزاداری و عشق به اهل بیت مخالف هستند! آقاجان ما روشنفکر نیستیم بنده طلبه‌ام و سؤال شرعی دارم می‌پرسم با کدام دلیل شرعی و با کدام آیه و حدیث این کار درست شده است؟ به عنوان ثانوی ممکن است بگویید بله نگفتند ولی منع هم نکردند. خب این کار را منع نکردند اما وقتی این‌جا می‌فرماید: «کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شِیْنا» حرفی نزنید، کتابی ننویسید، طوری زندگی نکنید، طوری عزاداری نکنید که آبروی اهل بیت و شیعه را ببرید. این عین جمله امام صادق(ع) است. تو چطور شیعه جعفری هستی؟ آقا حضرت صادق(ع) فرمودند شیعه ما هستید؟ حتماً باید عزاداری کنید، گریه هم بکنید، همه کار باید بکنید بکاء و تباکی، این‌ها همه علامت شیعه است. یک فرق مهم شیعه اهل بیت با دیگران این است که این‌قدر اشک می‌ریزد تا ظلمی که به اهل بیت(ع) شده از فاطمه زهرا(س) تا حضرت حجت(عج) این ظلم نباید فراموش بشود. خونی که این‌ها در کربلا ریختند نباید خشک بشود و ما این‌قدر اشک می‌ریزیم اجازه نمی‌دهیم این اشک خشک بشود، با اشک‌هایمان این خون را همیشه تازه نگه می‌داریم. ما نمی‌گذاریم در کربلا هر کاری کردید بگویید تمام شد! بگویند 1400 سال پیش یک کسی بود تمام شد! نخیر آقا، با همین عزاداری‌ها نگه داشتیم. عزاداری ما سیاسی – عبادی – تربیتی است. عزاداری شیعه، زیارت‌هایش بزرگترین افتخار است و بزرگترین معجزه تشیع و شیعه بود که نگه داشت با این که یک اقلیت بود و همیشه در این هزار و اندی سال سرکوب شده، اما چنان این پرچم را بالا نگه داشت، با همین زیارت‌ها و با همین عزاداری و با همین اشک. که امروز شما می‌بینید زنده‌ترین و انقلابی‌ترین و پویاترین مکتب در تمام جهان تشیّع است. همه این بیداری اسلامی دنبال شیعه راه افتادند. اول شیعه اهل بیت(ع) شروع کرد ولی امام جعفر صادق(ع) این را هم فرمود که اگر یک کاری یا یک حرفی است که آبروی ما را در دنیا می‌برید و برای ما شِیْن می‌شوید وقتی می‌گویند این‌ها شیعه هستند؟ شیعه چیزی ندارد حرفی ندارد نه در اخلاق، نه در مذهب، نه در عقلانیت، نه در تمدن، نه در حقوق انسان، نه در خانواده، نه در مسئله زن، مرد، کودک، نه مسئله اقتصاد، هیچی نداردع شیعه چیست؟ هییچی ما از شیعه همین عکس‌ها را دیدیم! خب فرمود برای ما زینت باشید برای ما ننگ نشوید. جامعه جهانی این شِیْن و زِیْن را در رابطه با غیر مسلمانان و غیر شیعه دارند می‌گویند و الا به خود شیعه که نمی‌گویند خودت برای خودت زِیْن و شِیْن باش! می‌فرماید شما برای ما در برابر غیر شیعه این‌طوری باشید. امام جعفر صادق(ع) فرمودند شما وقتی شیعه هستید – این روایت را گوش کنید این روایت خیلی مهم است شیعه‌های انگلیسی این روایات را خیلی قبول ندارند مگر در حرف- امام صادق(ع) فرمودند به نحوی زندگی کنید، به نحوی در بازار کار اقتصادی و کسب کنید، به نحوی در خانواده با هم رفتار کنید و... که هرکس شما را می‌بیند و مردم وقتی شما را می‌بینند بگویند «رحم‌الله جعفرا» بگویند درود بر جعفربن‌محمد چه شیعیانی تربیت کرده است. کاری کنید که آمار اعتیاد و طلاق و رشوه و گرانفروشی و کلاهبرداری پایین بیاید. اگر یک وقتی شد که در یک جامعه شیعه، آمار فساد و گناه و ظلم و دروغ به پایین‌ترین حد رسید، که هر غیر شیعه و غیر مسلمانی وارد جامعه ما و خانه‌های ما شد، وارد شهر ما و شهر امام رضا(ع) شد، همه جا اخلاق، توحید، عبادت، برادری، عدالت دی ، بعد گفت که «رحم‌الله علی‌بن‌موسی» که چه شیعه‌ای دارد، فرمود شما آن وقت شیعه هستید مایه افتخار ما هستید. خب شیعه انگلیسی با بخش مهمی از آیات و روایات کاری ندارد. گزینشی برخورد می‌کند، آن‌جا که راحت است. فرمود کاری کنید وقتی مردم می‌آیند زندگی‌های شما را می‌بینند، اخلاق‌تان را می‌بینند، کارتان را می‌بینند و با شما معامله اقتصادی می‌کنند غیر مسلمان و غیر شیعه بگویند «رحم‌الله جعفرا» اما متأسفانه بسیاری به این‌ها عمل نمی‌کنند چون عرض کردم مقرون بصره نیست. یک مسئله دیگر هم بگویم علیرغم مقدس‌مآبی این‌ها و ادعاهایشان این‌ها خیلی به مجتهد و حتی به مرجع تقلید کاری ندارند! یکی از این‌ها زنگ زد فحش داد من اول مؤدبانه جواب دادم بعد دیدم فایده ندارد ما هم فحش دادیم و خیلی فحش داد ما هم گفتیم فکر می‌کنم آخرش او شکست خورد! فحش‌هایش را که داد گفتم هرچه گفتی خودتی! گفتم که نادان تو نمی‌فهمی که سه – چهارتا مرجع تقلید این حرفی را که من گفتم قبل از ما این‌ها گفتند، این‌ها صریح‌تر هم گفتند، بیشتر هم گفتند. گفت این‌ها مراجعی هستند که ولایت اهل بیت(ع) ندارند! این‌ها خودشان را به مرجع و مجتهد و فقه و شرع کاری ندارند! گفت آقا مراجع دو دسته‌اند یکی دو نفر هستند اهل ولایت هستند و این مراجعی که می‌گویی این حرف‌ها را زدند هیچ کدام ولایت اهل بیت ندارند! این هم تازه نیست. من به شما بگویم کارهای حرام مسلّم به اسم امام حسین(ع) عزاداری و تشیّع انجام می‌دهند و می‌فهمند خلاف همین رساله و توضیح‌المسائل است اما انجام می‌دهند.

شبیه‌خوانی که اصل آن کار خوبی بود، تئاتر خیابانی انقلابی شیعه بود و کار بسیار خوبی بود حالا از زمان آل بویه شروع شده، از زمان صفویه بوده، یا هرچه که بوده اصلش کار خوبی بوده، یک وقتی مبتذل شد، این قدر مبتذل شد که وقتی کسی می‌نشست گاهی عزاداری کمدی می‌شد. یک چیزهای نفرت‌انگیز و حرف‌هایی می‌گفتند که هیج سند تاریخی و روایی نداشت، خلاف مکتب امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) بود. از دهان امام حسین(ع) و زینب(س) و علی‌ اصغر(ع) و علی اکبر(ع) و شمر و... یک چیزهای من‌درآوردی می‌گفتند یک کربلای قلّابی درست می‌کردند. مرحوم آقای بروجردی آن اوایل که ایشان به مرجعیت درآمده بودند می‌دانید که آقای بروجردی مرجع بسیار بزرگی بودند یعنی شاید مرجع کل بود در عرض آقای بروجردی مرجع دیگری نبود و آن زمانی که شاه و رضاشاه این‌قدر دین‌زدایی کردند که فکر کردند مردم بی‌دین شدند بعد از کشف حجاب و... مرحوم آقای بروجردی وقتی از دنیا رفتند بزرگترین تشییع جنازه در قم شد که تا مدت‌ها این‌ها گیج و مرعوب شده بودند. ایشان قبل از محرم گفته بودند که این شبیه‌خوانی‌ها بعضی از جاها دارد یک جوری می‌شود که به جای این که تعظیم شعائر الهی باشد تنقیس و تنقیح شعائر الهی است! همین حرف‌هایی که به این تیپ‌ها می‌گوییم. چون شنیدید که در بعضی از این شهرها، احتمالاً کربلا هم می‌کنند مثل هندوها و مسیحی‌ها ذغال و آتش و شیشه و میخ پهن می‌کنند روی آن می‌دوند و حسین حسین می‌کنند و پاهایشان خونی می‌شود این‌ها ثواب شهید را بردند! دیگر لازم نیست کار دیگری انجام بدهند! خب این کار را دارند می‌کنند و اسم آن را هم تعظیم شعائر الهی می‌گذارند. این‌ها کجا تعظیم شعائر الهی است؟ این‌ها تحقیر شعائر الهی است. تعظیم شعائر الهی نیست، اگر یک جایی تعظیم شعائر بود، بله ما خودمان هم می‌آییم این کارها را می‌کنیم. قمه هم می‌زنیم، نه مثل شما یواش! منتهی این‌ها تعظیم شعائر الهی نیست. این‌ها به عرف هر دورانی مربوط است. خواهش می‌کنم این را گوش کنید- این‌ها مسائل جدیدی نیست از همان دوره بود – آقای بروجردی دستور داده بودند که تماما رؤسا و مسئولین هیئت‌های عزاداری در قم و تهران آمدند پیش ایشان، گفته بود همه بیایند من کارشان دارم. رؤسای هیئت‌ها پیش ایشان آمدند، ایشان گفت وضعیت این شبیه‌خوانی‌ها و بعضی از این هیئت‌ها درست نیست اشکال هم شرعی دارد و هم آثار بد تبلیغی دارد خلاف معارف شیعه و اهل بیت(ع) است. همه ایستادند نگاه کردند! بعد آقای بروجردی گفت شماها مقلد چه کسی هستید؟ اکثرشان گفتند همه ما مقلد شما هستیم چون مرجع دیگری در عرض آقای بروجردی نبود بقیه پایین‌تر بودند. ایشان گفت اگر مقلد من هستید فتوای من این است که این نوع شبیه‌خوانی که الآن شما دارید به این شکل اجرا می‌کنید حرام است! ولو به اسم حبّ اهل بیت(ع) باشد چون به این سبکی که شما اجرا می‌کنید هرکس نگاه می‌کند تحقیر تشیّع و کربلا و عاشورا می‌شود. حالا یک وقت تئاتر خوبی خیابانی و شبیه‌خوانی قوی‌ای بود که هرکس نگاه می‌کند تحت تأثیر قرار بگیرد آن خوب است، هنرمندانه، درست و سند درست باشد، فرمودند این سبکی که شما دارید انجام می‌دهید این‌ها حرام است، اگر مرجع‌تان من هستم. خیلی صریح به ایشان گفتند که آقا ما تمام سال مقلّد شما هستیم به غیر از این 3- 4 روز! ما در کل سال مقلّد هستیم این 3- 4 روز را شما به ما کاری نداشته باش ما خودمان اجتهاد می‌کنیم هر کاری بخواهیم خودمان انجام بدهیم! گفتند و رفتند و به مرجع تقلیدشان هم کاری نداشتند. معنی این حرف چیست؟ یعنی هدف ما دین و شرع و امام حسین نیست بلکه هدف ما همان نمایشی است که می‌خواهیم بدهیم هدف خودمان هستیم منتهی به اسم امام حسین(ع). این کارها برای الآن نیست. این شکل‌های مدرن آن درآمده است. مثلاً مولوی و عرفا یک چیزی به نام سماء در بحث عرفان مطرح می‌کنند آن رقصی که این‌ها می‌گویند در واقع اسمش رقص است این رقصی که ما به این معنی می‌فهمیم نیست، آن رقص در واقع هیجان بیخودی کسی است که فانی در حق شده، و این‌قدر دچار بهجت و شادی است، خضوع در برابر خدا و فناء فی‌الله است که اختیار خودش را ندارد از شادی این بهجت الهی، بلند می‌شود و در حالی که ذکر می‌گوید دور خودش می‌چرخد و لااله‌الاالله و ذکر می‌گوید. خب این را مولوی و بعضی از عرفا دارند اشاره هم می‌کنند و در واقع این رقص متملّقانه عاشقانه عبد در برابر خداست حالا من کاری ندارم که اصل این خوب است یا بد است؟ می‌خواهم بگویم آن یک چیز دیگر است بعد حالا شما الآن برو ترکیه، برای مولوی در قونیه سالگرد می‌گیرند، مجلس سماء می‌گیرند. اصل آن مجلس سمائی که عرفا می‌گرفتند ما اصلاً راجع به آن بحث نداریم که این درست بوده یا نبوده، مشروع بوده یا نبوده، معنی‌اش چه بوده؟ آن را کاری نداریم. ولی آن هرچه که بود یک معنای خاصی داشت. حالا برمی‌دارند در جلسه‌ای به اسم سماء عرفانی، رقاص‌ترین و مطرب‌ترین رقاص‌های اروپا و خودِ ترکیه و جاهای دیگر مرد و زن را می‌آورند از کل آن سماء و عرفان و آن همه حرف‌ها فقط رقص آن مانده است! یک شکم مفصّل به اسم مرحوم مولوی می‌رقصند! بعد هم به ملکوت‌های خیلی بالا می‌روند و بعد هم خیلی‌هایشان مشغول مشروب‌خوری و عرق می‌شوند! این هم مستی بعد از سماء است! کل آن مسائل شد رقص آن.

بعضی‌ها هم بین ماها مسلمان و شیعه همین کار را می‌کنند و از کل این مذهب و آن مفاهیم این‌ها می‌ماند. وقتی شما عزادار امام حسین(ع) هستید که محصول جلسه عزاداری‌تان کسانی مثل اصحاب سیدالشهداء(ع) در کربلا بشوند. ببینید اگر می‌خواهید بفهمید کدام مجلس عزاداری حسینی است، کدام مجلس عزاداری، عزاداری کوفیان است که خیانت کردند بعد هم خودشان اشک ریختند و عزاداری کردند و حضرت زینب(س) گفت تا ابد چشم‌تان خشک مباد. ما را مسخره کردید؟ یک تشبیه زیبای حضرت زینب(س) راجع به این تیپ مذهبی‌ها که محبّت هم دارند گریه هم می‌کنند. حضرت زینب(س) وقتی دیدند مردم کوفه گریه می‌کنند می‌دانید که آمدند به اسرا صدقه بدهند، این بچه‌ها اسیر و کشته، و آن صحنه‌های فجیع را در کربلا دیدند، سر پدران‌شان روی نیزه، خودشان شلّاق‌خورده، آن همه مصیبت‌ها که تصورش هم آدم را از پا درمی‌آورد، بعد این بچه‌ها آمدند گرسنه و تشنه و کتک خورده، شلاق خورده، در کوفه دارند عبورشان می‌دهند بعد مردم کوفه، زن و مرد، کسانی که دعوت کردند و بعد خیانت کردند و کنار کشیدند حالا دارند عزاداری و گریه می‌کنند! این‌ها آمدند نان و خرما به بچه‌ها می‌دادند که بالاخره بچه‌های اهل بیت هستید! کارهای بی‌ضرر! ببینید تشیّع هم دو جور بود، یک تشیّع بود که طرف می‌فهمید خودش را به کربلا می‌رساند کشته می‌شد آن شیعه علوی و حسینی بود. یکی هم بود نمی‌رفت ولی وقتی این‌ها می‌آمدند گریه‌اش را می‌کرد خرما هم به آن‌ها صدقه می‌داد. حضرت زینب(س) جواب این‌ها را دادند رو کردند به بچه‌ها فرمودند- که این تاریخ به زینب(س) تکیه داده است. این خانم بنیاد یک تاریخ جدید را ریخت – رو کردند به بچه‌ها فرمودند که بچه‌ها تشنه‌اید، گرسنه‌اید اما دست و دهان به این خرما و نان‌ها نزنید جلوی خودشان پرت کنید. ما صدقه از کسی نمی‌گیریم. بچه‌های دو – سه ساله، چهار ساله، گرسنه و تشنه با آن وضعیت، این خرماها و نان‌ها را به طرف مردم کوفه پرتاب کردند که داشتند گریه می‌کردند و عزاداری عافیت‌پرستانه می‌کردند. حضرت زینب(س) رو کرد به مردم و گفت این نان و خرماهایتان را بردارید بروید بعد فرمودند که خدا مرگ‌تان بدهد! شما مثل آن پیرزنی می‌مانید که نشست و بافت و بافت و بافت، و بعد دوباره رشته‌ها را همه را پنبه کرد و باز کرد. این همه تلاش شد برای این که ما تا این‌جا آمدیم درست در لحظه‌ای که باید درست امتحان می‌دادید و ما را وسط این معرکه تنها نمی‌گذاشتید کنار کشیدید حالا آمدید عزاداری و گریه می‌کنید. بعد این تعبیر زیبا را راجع به آن‌ها به کار برد فرمود شما مثل قبر و گوری می‌مانید که درون آن پر از عفونت و پوسیدگی است و منجلاب است و بیرون آن را با نقره تزئین کردند. شما مثل گُلی می‌مانید که در پِهِن روئید! چه تعابیر زیبایی حضرت زینب(س) دارد. مثل فاطمه زهرا(س) که بعد از آن قضایایی که اتفاق افتاد در مسجد مدینه سخنرانی کردند یک چنین تعبیری به کار بردند این‌ها نابغه در سخن گفتن بودند، چقدر حرف‌هایشان زیباست، چقدر پُرعمق. شبیه این تعبیر و در واقع خط‌شکن این تعبیر را مادر زینب حضرت زهرا(س) در مسجدالنبی داشتند. رو کردند به اصحاب و بزرگان و فرمودند، همه آنچه که به آن گوارایی نوشیده بودید بالا آوردید! چقدر این جمله زیبا و کوتاه است. فرمود همه آن ارزش‌هایی که به آن گوارایی به دست رسول‌الله نوشیدید همه را یک جا بالا آوردید و استفراغ کردید. یعنی توضیح چگونگی یک انقلاب، استحاله انقلابیون، فرمود شما یک کسانی یک وقتی قرار بود که شماها همه چیزتان را فدای ارزش‌ها بکنید ولی چرب شدید! شکم‌هایتان بالا آمد و به دنیا چسبیدید، دنبال عیش رفتید و اهل عیش و نوش شدید! محافظه‌کار شدید شما دنبال آن ارزش‌ها نیستید، هرجا خطر بود رسول‌الله علی را در حلقوم جنگ و خطر می‌فرستاد. شما فرار می‌کردید، علی به استقبال مرگ می‌رفت. و...

من این روضه‌ای که راجع به اصحاب سیدالشهداء(ع) می‌گویند عرض ما این است اگر محصول یک تشیّعی، یک عزاداری و زیارتی است، یک عاشورا و محرم و نیمه شعبانی باشد که محصول آن افرادی باشند مثل برخی از ماها که سبک زندگی‌مان هیچ شباهتی به آنچه که قرآن و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فرمودند ندارد، در هیچ صحنه‌ای که باید خطر کنیم و از جان و مال و آبرویمان در راه ارزش‌ها بگذریم حضور پیدا نکنیم سر سفره مذهب و اهل بیت(ع) بنشینیم سر سفره روحانیت و مذهب بنشینیم نانش را بخوریم و آن لحظه‌ای که باید چوبش را بخوریم کنار برویم و باز بعد از کربلا بیاییم گریه کنیم و به بچه‌های پیامبر صدقه بدهیم! این تشیّع، تشیّع انگلیسی است و اسلام آمریکایی است. این همان است که حضرت زینب(س) فرمود تا ابد چشم‌تان خشک مباد. اما اگر تشیّع و روضه‌خوانی و سینه‌زنی و عزاداری و زیارت و جشن نیمه شعبان و عزاداری عاشورا و اربعین محصول آن شد آدم‌هایی که، دختران و پسران و مردان و زنانی که مثل اصحاب اباعبدالله(ع) بودند و چنین افرادی بشوند که تا می‌توانند پاک و سالم زندگی کنند و هم پاک بمیرند و اگر لازم شد کشته بشوند آن عزاداری و زیارت و تشیّع، عزاداری و زیارت و حبّ اهل بیت راستین است. کسانی بشوید مثل اصحاب اباعبدالله که من یک نمونه آن را عرض می‌کنم که در خطرناک‌ترین لحظات ببینید این‌ها چه کار می‌کردند؟ یکی جناب نافع‌بن‌هلال کسی که وقتی تمام تیرهایش را به طرف دشمن پرتاب می‌کند و 12 نفر از نیروهای دشمن را یک تنه می‌کشد و بیش از آن‌ها را مجروح کرده، تمام بدنش پر از خون و زخم است دو دست او قطع می‌شود جناب نافع، دو دستش قطع می‌شود اسیرش می‌کنند، کتکش می‌زنند و با زنجیر جلوی شمر فرمانده آن بخش می‌آورند، وقتی او را می‌برند همه منتظرند که از خودش ذلّت نشان بدهد مثل این شیعه‌های انگلیسی! این‌ها در کربلا هم تقیه کردند! این‌ها تقیه را بد معنی کردند این‌ها به خیال‌شان تقیه یعنی حفظ من! تقیه یعنی حفظ دین. تقیه یعنی مبارزه مخفی هوشمندانه با دشمن. این‌ها تقیه را کردند ترک مبارزه و تسلیم در برابر دشمن! تنها گذاشتن حسین! شما تصور کنید یک انگشت‌تان زخم می‌شود چه کار می‌کنید؟ دو دستش قطع شده، خونریزی دارد، کتک می‌خورد، او را به زنجیر بستند او را می‌کشانند جلوی شمر می‌آورند پشت جبهه دشمن در کربلا. ایشان فریاد می‌زند، آخرین جمله‌هایش قبل از شهادت است:

انا الغلام الیمنی الجملی

دینی علی دین حسین و علی

اضربکم ضرب غلام بطل

أن اقتل الیوم فهذا أملی

فذاک رأیی و اُلا قی عملی

من جوان یمنی هستم، مکتب من مکتب حسین و علی است، دو دستم در راه این مکتب قطع شد الآن هم آماده کشته شدن هستم. آرزوی من این است: أن اقتل الیوم فهذا أملی؛ آرزوی من این است که امروز و در این لحظه به دست شماها کشته بشوم و این آرزوی من است نه این که گرفتار شدم، گیر افتادم، مجبورم کشته بشوم بلکه آرزوی من است. فذاک رأیی؛ این نظر و دیدگاه من است. این خط فکری من است و با عمل خودم ملاقات می‌کنم. همین‌جا به دست شما کشته خواهم شد و به دیدار اعمالم می‌روم، به دیدار آنچه که کردم. ایشان را محاصره کردند، سنگباران کردند، با نیزه و شمشیر حمله می‌کنند یک بازویش قطع شده و یک بازو کلاً شکسته و خورد شده، او را پیش شمر می‌آورند، بعد پیش ابن‌سعد می‌آورند ابن‌سعد به او می‌گوید که آقاجون این مسئله که قابل حل بود چرا این بلا را سر خودت آوردی؟ تو که داشتی زندگی‌ات را می‌کردی؟ چرا این بلا را سر خودت آوردی؟ جواب نافع را ببینید: به جای این که بگوید بله آقا سوء تفاهم شده! اشتباهی شده! یک کم ما اشتباه کردیم یک کم شما اشتباه کردید یک کاری کنید هر دویمان از این صحبنه برنده بیرون بیاییم! یک کاری کنیم که هم ما برنده باشیم هم شما برنده باشید! از صحنه بیرون برویم! به ابن‌سعد می‌گوید که بخدا 12تایتان را خودم شمردم که زدم. شما فکر کردید من ترسیدم؟ غیر از زخمی‌هایتان من خودم 12تای شما را به جهنم فرستادم و اگر بازویی برایم مانده بود تو امثال تو نمی‌توانستید من را به زنجیر بکشید و اسیر کنید. بدان که بر تو سخت خواهد بود روزی که خداوند را در محضر رسول‌الله ملاقات کنید، کاری که با فرزندش کردی در حالی که خون ما به گردن تو خواهد بود. این از تو. اما من؛ به خدا قسم، سوگند به خدا و سپاس خدای را که مرگ من به دست کثیف‌ترین انسان‌ها دارد اتفاق می‌افتد این از تو، این هم از من. بعد شمر جلو می‌آید و گردن نافع را می‌زند و سرش را قطع می‌کند وایشان در زیارت ناحیه مقدسه، اسم نافع آمده از اسم شهدایی است که آن‌جا ذکر شده است السلام علی نافع بن هلال بجلی مرادی؛ و این آخرین حرف اوست. آن تشیع و عزاداری این‌هاست. زیارت و حبّ اهل بیت(ع) این‌هاست. این‌هایی که شما می‌بینید از مال‌شان نمی‌گذرند، من بعضی از این‌ها را می‌شناسم این‌ها قمه می‌زنند ولی خمس نمی‌دهند! چیزی که واجب نیست مستحب هم نیست می‌کند اما کاری که واجب است را انجام نمی‌دهد. شما خیال می‌کنید تمام این‌هایی که سیاه می‌پوشند خمس می‌دهند؟! این‌ها همه دارند نان حلال می‌خورند؟! چطوری است که شما اگر این همه حبّ اهل بیت(ع) دارید پس این رباها را چه کسی در بازار دارد می‌خورد؟ چه کسی ربا می‌دهد و ربا می‌خورد؟ این همه دروغ را چه کسانی می‌گویند؟ چه کسانی می‌شنوند؟ کلاه‌های همدیگر را چه کسانی دارند برمی‌دارند؟! این تشیّع انگلیسی است. اگر محصول تشیّع شد کسانی مثل نافع، یعنی عزاداری امام حسین(ع) را کردی و از داخل آن مجلس عزاداری امثال این نافع‌ها بیرون آمدند، آن عزاداری درست است. آن زیارت درست است. اگر محصول آن این شد که داریم از بعضی‌ها می‌بینیم این‌ها نیست. امام(ره) این‌ها را افشا می‌کند که می‌گفت ما از مبارزه حرف می‌زدیم این‌ها چطوری زیرش می‌زدند! برای این که خودشان را توجیه کنند می‌گفتند این‌ها تارک‌الصلوه هستند. فرض کنید یک کسی به امام(ره) بگوید کمونیست! خیلی وقیح است. یک مرجع تقلید را بگوید تارک‌الصلوه و کمونیست هستند، این‌ها وهابی هستند، این‌ها بی‌دین و لامذهب هستند برای این که مچ این‌ها را گرفت.

آن‌هایی که می‌خواهند از صحبت‌های من 15 ثانیه آن را بردارند توی اینترنت بگذارند خلاصه خودشان می‌دانند!!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha